فهرست
عنوان …………………………………………………….صفحه
مقدّمه ————————————————— ۶
فصل اول:آشنائى با یونان باستان
۱ – یونان باستان در آئینه تاریخ———————————-۱۲
۲- دین یونان باستان—————————————– ۲۲
فصل دوم:شناخت فلسفه یونان
۱- فلسفه چیست؟——————————————۵۱
۲- فلاسفه یونان——————————————-۸۹
۳- تأثیرپذیرى فلسفه یونان از مکاتب فلسفىمشرق زمین—————-۹۹
فصل سوم: تأثیرپذیرى تفکّرغربى از یونان باستان
۱-یونان زدگى——————————————–۱۱۱
۲- تأثیرپذیرى فلسفه سیاسى از فلسفه یونان————————-۱۲۴
۳- تأثیرپذیرى فلسفه اخلاق از فلسفه یونان————————-۱۸۱
۴-تأثیرپذیرى فلسفه هنر از فلسفه یونان—————————-۲۱۵
۵-تأثیرپذیرى نظام آموزشى ازفلسفه یونان————————-۲۲۸
۶-فلسفه و یهود——————————————-۲۵۸
۷-فلسفه و مسیحیت—————————————۲۶۳
فصل چهارم: اثرات فلسفه یونان بر مشرق زمین
۱- حمله اسکندر فیلسوف به ایران—————————–۲۶۷
۲- تأثیر پذیرى ایران باستان از فلسفه یونان———————–۲۷۱
۳- مکتب اسکندریه ————————————- ۲۷۳
فصل پنجم:چالش هاى فکرى مسلمین با فلسفه یونان
طبیعیّات ———————————————-۲۷۹
۲- مابعدالطّبیعه وفلسفه————————————۳۰۲
۳- توحید و فلسفه —————————————۳۱۱
۴- نبوّت و فلسفه—————————————-۳۳۷
۵- معاد و فلسفه —————————————-۳۴۱
۶- نقد فلسفه و علماء اسلام———————————۳۷۰
کتابنامه ———————————————-۳۸۲
پیشگفتار
فلسفه یونان به عنوان زیر بنای تفکّر غربی و مبنای فلسفه مسلمین کمتر مورد تحلیل بی طرفانه قرار گرفته و بیشتر بر نقل دیگران اکتفا گردیده است ، این نوشته مختصر فراخوانی برای اهل تحقیق و آغازی برای این منظور محسوب میگردد
فلسفه، از نظر لغت واژه اى ، یونانی است که مرکّب از فیلو ، بمعنای دوست داشتن و سوفیا، یعنی دانش است کلمه فیلسوف در زبان عربی، فارسى و فلاسفر، در دیگر زبانها بر دوستدار دانش اطلاق می شود از دیگر معانی فلسفه علّت ، غایت و تفکّر است، بدون تردید هیچ واژه اى باندازه ى واژه فلسفه مورد سو استفاده قرار نگرفته و مصادره به مطلوب نگردیده است، البته باید توجّه داشت که معناى یک واژه را استعمال و کاربرد آن واژه مشخّص مىنماید، معناى کاربردى و عملى فلسفه نیز تفکّر است زیرا دانش تجربی و وحی از حیطه فلسفه خارج است، فلاسفه مسلمان نیز مخالفین فلسفه را مخالفین تفکّر و تعقّل مى نامند، فلسفه بمعناى تفکّر به یونان اختصاص ندارد ، بلکه تفکّر شرقى مثل تفکّر هند ، چین ، ایران ، بین النّهرین ، قبل از یونان به رشته تحریر در آمده است، در این صورت، فلسفه (تفکّر) اسلامى نیز شرح افکار و قواعد افلاطون، ارسطو نخواهد بود بلکه ملاک آن قرآن و سنّت خواهد بود.
این نوشته بعد از تبیین قسمتى از تاریخ یونان و فلسفه آن دیار، به تأثیر تفکّر یونانى و اثرات منفی آن بر فلسفه غرب مىپردازد، در فصل پنجم نیز اثرات فلسفه یونان را بر فلسفه مسلمین بررسی می نماید زیرا جهان اسلام تاکنون دو بار با فلسفه یونان در مصاف قرار گرفته است ۱- در زمان بنى عبّاس با ترجمه آثار یونانى آغاز و تاکنون ادامه دارد ۲- توسّط هجمه فرهنگى غرب زیرا مبناى فکرى غرب نیز یونان است. مولّف در پی این پاسخ است که آیا فلسفه (یونانزده) توانسته است پاسخگوى مشکلات فردی و یا اجتماعی مسلمین باشد؟
مبنای منطق و فلسفه یونانى به طورى که در صفحات آتى خواهد آمد ادراکات و مفاهیم کلّى ذهنى است، آیا بر فلسفه یونانزده مسلمین نیز ذهن گرائى آن غلبه ندارد؟
در غرب نیز فلسفه به فلسفه زبان و تحلیلى محدود گردیده و از ادّعاهای هستى شناسانه خود به معرفت شناسى و از آن به زبانشناسی تنزّل نمود و در دنیای اسلام نیز این تفکّر به اثبات رسید که منطق اسلامی در زبان قرآن و سنّت (عربی) موجود است و اسلام نیازی به فلسفه و منطق ذهنى یونان ندارد، منطق ارسطو، منطق هگل (تز.آنتی تز. سنتز)، منطق پوزیتویسم (اثبات گرائی تحلیلی) با منطق اسلامی متفاوتند، بنابر این نوشته حاضر با استناد به آثار فلسفى و تاریخى سعى دارد با روش ساده به بررسی نکات ذیل بپردازد:
۱-فلسفه یونان در مقابل ادیان الهى قرار دارد ، جایگاه مکاتب فلسفى غرب در طول فلسفه یونان است و آن مکاتب در عرض آن نیستند، لذا با آنکه بعضى از فلاسفه جدید روش ذهن گرایانه یونانیان را نقد و برتجربه تأکید می نمایند امّا بر بیشتر آنها اصالت مادّه حاکم است زیرا فلسفه (یونانزده) مبتنى بر عقلانیّت مادّى است و ادیان بر عقلانیّت فراگیر، أعم ّاز مادى و معنوى و ارزشهاى معنوى استوار هستند و به خصوص ادیان ابراهیمى که اعتبار خود را از وحى الهى میگیرند.
۲-عمده مباحث مطرح درفلسفه رایج اسلامی شرح فلسفه یونان ازدیدگاه مسلمانان است، (به طور نمونه حرکت جوهرى از هراکلیتوس و مُثُل از افلاطون، علت و معلول و قدیم و حادث از ارسطو، بسیط الحقیقت و قاعده واحد و قوس صعودى از فلوطین مأخوذند) فلاسفه مسلمان نیز، فلسفه را به معناى تعقّل به کار میبرند، زیرا تمام فلاسفه مخالفین فلسفه را مخالف تعقّل و تفکّر می نامند. پرواضح است تفکّر اسلامى از متون اسلامى (قرآن و سنّت) اعتبار مىگیرد و از متون یونانی و شروح آنها ناشى نمىشود.
۳-علوم انسانى اعمّ از سیاست، جامعه شناسى، اخلاق، روانشناسى، اقتصاد و غیره از فلسفه (یونانزده) استخراج گردیدهاند زیرا علوم مذکور نه تجربى هستند که به وسیله تجربه به دست آمده باشند و نه وحیانى که حاصل وحى الهی باشند بلکه حاصل تفکّر بشر مادّى گراى غربى هستند که مبتنى بر عقلانیّت مادى است و در فلسفه (یونانزده) ریشه دارند و استعمارگران قدیم و نوین آنها را به صورت آکادمیک و مدرسهای دستهبندى و ارائه نموده اند و به وسیله دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و رسانهها به جهانیسازی این علوم میپردازند و لذاست که به کسانی که در این علوم دکترا میگیرند Ph.d یعنی دکترا در فلسفه می گویند اعمّ ازسیاست، اقتصاد، جامعهشناسى، اخلاق، مردمشناسى و دیگر علوم انسانى. بر همه، فلسفه اطلاق می شود، این فلسفه به عنوان محصول یک فیلسوف، مىتواند الهى یا مادّى باشد امّا فلسفه اى که بر علوم مذکور حکومت دارد، مادّى است زیرا محصول فلاسفه مادّیگراى غربى است,علوم مذکور تجربى نیز نیستند نهایت چیزى که می توان در مورد این علوم گفت آن است که بر استقرا استوار هستند آن هم استقرا ناقص زیرا استقرا تامّ غیر ممکن است و از مزایای علم تجربى بر استقرا آن است که با ابطال حتى یک مورد از اصل آن کلیّت آن باطل میگردد، نیز علوم مذکور نتایج استقرا ناقص جوامع غربى را بر جوامع شرقى تعمیم میدهند و حامل بار ارزشى غربى هستند.ما معتقد به احترام خاصّى برای فلاسفه مسلمان هستیم اما افکار فلسفى (یونانزده) این بزرگواران را نمی پذیریم و سعى ما برآن است که بر مبناى مباحثات علمى دلائل عدم پذیرش را بیان نماییم لذا نقد قسمتی از افکار یک فیلسوف به معنای ردّ تمام افکار او یا بی احترامی به او نیست و احیاناًًًّ اگر ناخواسته کوتاهىصورت گرفته باشد ناقابل گذشت نخواهدبودآن بخش از فلسفه اسلامى که شرح فلسفه و قواعد یونان است و با اسلام در تضادّ است، قابل دفاع نیست، امّا بخشى که ریشه در متون دین اسلام دارد قابل دفاع و محلّ احترام است که درحقیقت این بخش را نباید فلسفه (بمعناى شرح افکاریونانى) نامید بلکه آن تفکّر اسلامى است. خدمات بعضى از فلاسفه اسلامى بیش از آن است که با بطلان قواعد مادّى یونان کمرنگ پنداشته شود اشتباه مترجمین فلسفه یونان موجب سو تفاهم در مورد فلسفه گردیده است، امّا با وجود ترجمه هاى جدید از کتب و افکار افلاطون ، ارسطو دیگر دلیلی بر ادامه اشتباهات گذشته وجود ندارد که از هر جاى ضرر جلوگیرى شود نفع است.این نوشته آغازى براى درک و رسیدن به معناى حقیقى فلسفه اسلامى است.
فلاسفه قدیم موضوع فلسفه را به دوقسم نظرى وعملى تقسیم می نمودندکه
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.